شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ [تلگرام] فرار شهيد هادي از وسوسه شيطان ابراهيم گرفته و ناراحت بود... رفتم کنارش ازش پرسيم: چيشده داش ابرام؟ مشکلي پيش اومده؟ اول نمي گفت. اما بعدش به حرف اومد: چند روزه دختري تو اين محله به من گير داده و ميگه تا تورو به دست نيارم ولت نمي کنم...! رفتم تو فکر يدفعه خنديدم! ابراهيم گفت: خنده داره؟ گفتم:داش ابرام ترسيدم فکر کردم چي شده... با اين تيپ و قيافه اي که تو داري اين اتفاق عجيب نيست! گفت: يعني چي؟! يعني بخاطر تيپ و قيافه ام اين حرفو زده؟ گفتم: شک نکن…! روز بعد تا ابراهيم رو ديدم خندم گرفت... با موهاي تراشيده اومده بود محل کار و بدون کت و شلوار... فرداي اون روز با پيراهن بلند به محل کار اومد و باچهره اي ژوليده تر... حتي با شلوار کردي و دمپايي آمده بود... ابراهيم مدتي اين کار را ادامه داد تا از اين وسوسه شيطاني رها شد... سلام بر ابراهيم1 @AlamdarKomeil
شهيد هادي
رتبه 0
0 برگزیده
57 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
شهيد هادي عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top