شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ [تلگرام] مسافر کشي ابراهيم يک روز ابراهيم زنگ زد و گفت ماشينت رو امروز استفاده مي کني؟ گفتم نه همينطوري جلوي در خونه افتاده! آمد ماشين را گرفت و گفت تا عصر بر مي گردم.. وقتي برگشت گفتم کجا بودي؟ گفت مسافر کشي! تعجب کردم. بعد گفت بيا با هم بريم چند جا و برگرديم و بعد گفت اگر توي خونه برنج و روغن يا چيزي داريد، به همراه خودت بيار.. بعد رفتيم فروشگاه و مقداري برنج و روغن و ... خريديم. از پول هايي که فروشنده مي داد، مشخص بود که واقعا رفته مسافرکشي بعد هر چه خريده بود را به پايين شهر برديم و به خانواده هايي داديم. بعد فهميدم که اينها خانواده هايي هستند که همسرنشان در جبهه هستند و رزمنده هستند و براي زندگي با مشکل مواجه شده اند.. اين ها از کارهاي خالصانه ابراهيم بود که اين روزها کمتر از آن خبري است.. سلام بر ابراهيم 1 @AlamdarKomeil
شهيد هادي
رتبه 0
0 برگزیده
57 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
شهيد هادي عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top